بی صبری
سلام عروسک کوچولوی من خوبی خوشی سلامتی مامانی؟ این روزها دیگه کم کم طاقتم سر اومده و دلم می خواد که هر چی زودتر سپری بشن تا بتونم ببینمت. همش به این موضوع فکر می کنم که چه شکلی می شی؟ شبیه کی هستی و قراره چندم مرداد به دنیا بیای. گلم برات یه چیز خوشگل و ناناز دیدم که به بابایی جون هم گفتم چیه و قراره بریم ببینیم و بخریمش برات. اما الان بهت نمی گم چیه که وقتی بزرگ شدی و اینو خوندی بیای ازم بپرسی که مامان اون چیز چی بود. امروز با بابا رفتیم یه کم خرید کردیم و الان بابایی رفته به کارای ماشینش برسه. وقتی باهات تنها می شم دلم بیشت...
نویسنده :
مامان شبی
12:34